داستان عطر خدا ، و یک رسالت همیشگی
چهارشنبه 97/03/30
همه ما آدمها همونقدر که به آب و غذا احتیاج داریم برای ادامه زندگی و زنده بودن جسممون، به آرامش وشادی و امید هم نیاز داریم برای زنده بودن دل و روح و احساسمون. اما متاسفانه خیلی از ما توی این شلوغیهای زندگی یادمون رفته که دل و روحی هم وجود داره، که جز با وصل شدن به خالق و منبع انرژیِ هستی رشد پیدا نمیکنه و آروم نمیگیره.
و عطرخدا متولد شد که این ارتباط زیبا رو به وجود بیاره. ارتباط بین خالق و مخلوق. ارتباط بین عاشق و معشوق.
ما اینجا خدا رو به دور از تمام افکار و باورهایی که از گذشته به ما گفته شده، اونجوری که واقعا هست میبینیم و میشناسیم… به دور از هرگونه چهارچوب و قانون و پیچیدگی! خیلی ساده و خودمونی، با زبون دل …
یه خدایی که بینهایت بزرگ و مهربون و بخشندهست. یه خدایی که بینهایت توانا و قدرتمنده. یه خدایی که بینهایت عاشقه و دلتنگ بندههاشه. یه خدایی که با یک قدم نزدیک شدن به سمتش اون ده قدم به سمت ما میاد …
ما اینجا زندگی رو زندگی میکنیم به معنای واقعی …